.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 178
:: باردید دیروز : 167
:: بازدید هفته : 499
:: بازدید ماه : 489
:: بازدید سال : 1780
:: بازدید کلی : 25822

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

اشعارى از كتاب زندگى
چهار شنبه 17 آبان 1391 ساعت 3:29 | بازدید : 398 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
عمرى را به دست و پا زدن گذر كردم ، چه حيف كه زمان را به تباهى به سر كردم ، كاش كه زمانى دست به سر بودمو بس ، ولى نگاه به دست كسى نميكردم ، سخت شد زمان براى زندگى كردن ، چه كنم رازيم به مردن خطر كردم ، خانه اى ويران بر افكارم كشيده ام ، كه سالها به خيالش سر به گريبان گريسته ام ، چه زمانها به ياد پنجره باز خانه ات ، تا صبح سر به بيابان زدم گريختم گذر كردم ، امروز زمانه سر به سرم ميگذارد و من ، سر به سر مردمانه زمانه چگونه زيستن را نظر كردم ، گلهاى پژمرده شمعدانى من ، چگونه ميشود كه شكوفه كند

:: برچسب‌ها: شعر , كتاب زندگى ,
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد